- پیش بردنی
- قابل اجرا انجام پذیر اجرا پذیر
معنی پیش بردنی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غالب شدن، فائق شدن، کامیاب شدنس
جلو بردن، کاری را با کامیابی و پیروزی به پایان رساندن
Further
продвигать
weiterführen
просувати
posuwać się
avançar
proseguire
avanzar
avancer
bevorderen
ดำเนินการ
memajukan
आगे बढ़ाना
ilerletmek
kusonga mbele
এগিয়ে যাওয়া
آگے بڑھانا
فدا شدن کسی رابرخی جان او شدن: نه هر کسی پیش میری پیش میرد بدین سختی غمی در پیش گیرد. (نظامی)
بجلو انداختنراندن بجانب مقابل (مثل راندن مواشی و دواب وامتعه و غیره) : هر چه در هندوستان پیل مصاف آرای بود پیش کردی و در آوردی بدشت شابهار. (فرخی) -2 چهار چوب پیوست جانب خارجی در یک لتی بهم آوردن دو لنگه در بستن فراز کردن: (لیث)، . . بمسجد آدینه شد و
عمل پیش بین عاقبت اندیش دوراندیشی آخربینی: خردمنددی و پیش بینی بود توانایی و پاک دینی بود. (فردوسی) توضیح پیش بینی حدس زدن وقایع آینده است از علل و اسباب و قراین موجودمثلا یک پزشک گاهی از دیدن احوال بیماری میتواند بگوید که از بهبود خواهد یافت یا خواهد مرد. در جنگی که میانه دو دولت در میگیرد از اندازه نیروی آن دو و پافشاری سپاهیان و غیره میتوان گفت فاتح کیست و مغلوب که ک و آن در اصل با پیشگویی که از پیش گفتن وقایع آینده از طریق علوم مکنونه است فرق دارد. ولی پیش بینی بمعنی اخیر هم آمده. دور بینی گویا در مورد علم اخلاق بهتر است و پیش بینی در مورد عمل و (امور) مادی. پیش بینی اصلا اعم است و شامل پیشگویی و اخبار قبل الوقت هم گویا میشود مثلا من باران این ماه را بواسطه شدت گرمای ماه گذشته پیش بینی کرده بودم یا من این جنگ را بواسطه کثرت رقابت انگلیس وآلمان پیش بینی کرده بودم، حزم احتیاط احتیاط کاری: سلیمان را از حزم و بیداری و احتیاط و هشیاری و پیش بینی برمک عجب آمد. و دل روی خوش کرد، دانایی، دریافت و گفتن حوادث قبل از وقوع آنهاغیب گویی: به پیش بینی آن بیند او که دیده نیند منجمان سطرلاب آسمان پیمای. (فرخی)
تقدم داشتن، جلو بودن
جلوگیری پیش گیری دفع، تهیه و حاضر کردن وسایل برای کاری تمهید: فلان برای مرافعه خود پیش بندی خوبی کرده بود
احتیاط، عاقبت اندیشی، مآل اندیشی، حزم، غیب گویی، پیشگویی
عاقبت اندیشی، حزم، احتیاط
جلو انداختن و راندن، جلو بردن، تقدیم کردن، بستن در اتاق به حالتی که با اندکی فشار باز شود، پیش افکندن